مرتبط با : تاریخی , تاریخ انقلاب , اخبار , ویژه , اهم موضوعات , فرهنگی , سیاسی , اجتماعی , اخبار , خبر روز , ,
حسن عباسي: وزير كشور خاتمي و فائزه هاشمي بر آتش۱۸ تير دميدند
وقایع ۱۸ تیرماه سال ۷۸ تا به حال بارها و بارها بازخواني شده است. برخي مي دانند كه روند اين تحرك چگونه آغاز شد و تا كجا پيش رفت. بسياري صحنه هاي آتش زدن سطح هاي زباله و فرش هاي نماز جمعه و خاطره حمله به كوي دانشگاه را به ياد دارند.
اما افراد كمي مي دانند كه طمع دشمنبه جنبش دانشجويي تا كجا پيش رفته است. دكتر حسن عباسي كه اين روزها بيشتر وقتش را براي رسيدگي و تبئين مسائل و معضلات جامعه دانشگاهي گذاشته است، به خوبي برگه هاي پنهان سوء استفاده جريان روشنفكري از جنبش دانشجويي را رونمايي مي كند.
رئيس مركز دكترينال بدون مرز خيلي علاقه دارد كه بگويد جنبش هاي دانشجويي مقابل نظام توسط روشنفكران ذبح شده اند و به هيچ چيزي جز سرخوردگي نرسيده اند.
عباسي حرف هاي بسياري براي گفتن داشت كه به دليل كم بودن و طولاني شدن مصاحبه آن ها را كوتاه كرد اما از خلاصه كلام مي شد فهميد كه جنبش دانشجويي هميشه در معرض سوءاستفاده جريان هايي قرار دارد كه خود را دايه مهربان تر از مادر نشان مي دهند.
در گفت و گويي 2 ساعته با حسن عباسي پيرامون وقايع 18 تير ماه سال 78 به بررسي ابعاد و مسائل پشت پرده اين واقعه مي پردازيم.
در ادامه مشروح گفت و گوي «خبرگزاري دانشجو» و دكتر حسن عباسي را مي خوانيد:
«خبرگزاری دانشجو»: لطفا در ابتدا به بررسی ریشه ای و بنیادین دو واقعه مهم کوی دانشگاه در سال 1378 و فتنه 1388 و فتنه آینده بپردازید و آن را از منظر فضای دانشگاهی بررسی کنید.
عباسی: یکی از عناصر اتاق فکر جریان سبز که در امریکا مستقر است و روحانی نیز هست -یکی از آن پنج نفری که اتاق فکر تشکیل داده بودند- بعد از ماجرای انتخابات سال 1388، در مورد وقایع بعد از رحلت امام (ره) مطلبی را مطرح کرد و در آن جلسه گفت: در خبرگان رهبری برای جایگزینی امام (ره) مسئله شورایی شدن رهبری مطرح شد و سپس ادامه مي دهد: ما کسی را در حد و قواره امام (ره) نداریم و بیاییم جایگاه ولایت فقیه را مانند رئیس جمهور که دو دوره چهار سال است و رئیس دستگاه قضایی یا رئیس صداوسیما که دو دوره پنج سال است، زمانمند کنیم که البته مستنداتی هم ارائه می کند که چنین مسئله ای آن روز در خبرگان اتفاق افتاده است.
رئيس مركز دكترينال بدون مرز خيلي علاقه دارد كه بگويد جنبش هاي دانشجويي مقابل نظام توسط روشنفكران ذبح شده اند و به هيچ چيزي جز سرخوردگي نرسيده اند.
عباسي حرف هاي بسياري براي گفتن داشت كه به دليل كم بودن و طولاني شدن مصاحبه آن ها را كوتاه كرد اما از خلاصه كلام مي شد فهميد كه جنبش دانشجويي هميشه در معرض سوءاستفاده جريان هايي قرار دارد كه خود را دايه مهربان تر از مادر نشان مي دهند.
در گفت و گويي 2 ساعته با حسن عباسي پيرامون وقايع 18 تير ماه سال 78 به بررسي ابعاد و مسائل پشت پرده اين واقعه مي پردازيم.
در ادامه مشروح گفت و گوي «خبرگزاري دانشجو» و دكتر حسن عباسي را مي خوانيد:
«خبرگزاری دانشجو»: لطفا در ابتدا به بررسی ریشه ای و بنیادین دو واقعه مهم کوی دانشگاه در سال 1378 و فتنه 1388 و فتنه آینده بپردازید و آن را از منظر فضای دانشگاهی بررسی کنید.
عباسی: یکی از عناصر اتاق فکر جریان سبز که در امریکا مستقر است و روحانی نیز هست -یکی از آن پنج نفری که اتاق فکر تشکیل داده بودند- بعد از ماجرای انتخابات سال 1388، در مورد وقایع بعد از رحلت امام (ره) مطلبی را مطرح کرد و در آن جلسه گفت: در خبرگان رهبری برای جایگزینی امام (ره) مسئله شورایی شدن رهبری مطرح شد و سپس ادامه مي دهد: ما کسی را در حد و قواره امام (ره) نداریم و بیاییم جایگاه ولایت فقیه را مانند رئیس جمهور که دو دوره چهار سال است و رئیس دستگاه قضایی یا رئیس صداوسیما که دو دوره پنج سال است، زمانمند کنیم که البته مستنداتی هم ارائه می کند که چنین مسئله ای آن روز در خبرگان اتفاق افتاده است.
همچنين در آن جلسه می گویند: ولایت فقیه را ده ساله کنیم تا مجددا بتواند برای یک بار دیگر شرکت کند و نهایتا بتواند 20 سال ولی فقیه شود.
«خبرگزاری دانشجو»: چه زمانی این مطلب را نقل کردند؟
عباسي: چند ماه پس از انتخابات و در نامه های سرگشاده ای که این چند نفر مکرر در فضای سایبري منتشر می کردند و همچنین در وب سایت شخصی خودش -که پیرامون جایگاه ها و مسائل فقهی این قضیه بحث و بررسی می کرد- نیز آن را منتشر کرد و هنوز هم در وب سایت موجود است.
رای گیری برای اینکه ولی فقیه فقط برای 10 سال انتخاب شود
همچنين در آنجا می گوید: در آنجا (مجلس خبرگان) رای آوردیم که ولایت فقیه شورایی نباشد، اما زمانمند باشد و ولی فقیه هر 10 سال یکبار انتخاب شود و تنها دوبار بتواند شرکت کند.» این حرف در سال 1368 گفته شد و جالب اینجاست که این فرد می گوید رای آورده است.
واکنش آیت الله فاضل لنکرانی به زمانبندی براي انتخاب ولي فقیه
آن طور که این فرد نوشته است، مرحوم حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی می گوید: چطور ممکن است فردی که تا دیروز ولی فقیه بوده، از فردا دیگر ولایت نداشته باشد؟! مگر ولایت فقیه زمانمند می شود؟!
مگر اینکه ولی فقیه کسالتی داشته باشد یا حدود را رعایت نکند که خود به خود ساقط می شود، ولی تا زمانی که نه از نظر سلامت جسمی و نه از نظر رعایت حدود مشکلی ندارد، زمانمندی معنا پیدا نمی کند.
با این اشکالی که مرحوم حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی مطرح می کنند، قضایا مجدد به رای گذاشته می شود و درنتیجه آن رای می شکند و قضیه منتفی می شود.
در سال 1368 برای هر ده سال یکبار رفراندوم و رای گیری برای انتخاب ولی فقیه مطرح می شود تا یک ولی فقیه از دو دور بیشتر نتواند انتخاب شود.
به این چهارچوب زمانی دقت کنید! این فرد همه آنچه را که در آنجا (مجلس خبرگان) رخ داده، با شواهد تاریخی و نام بردن از برخی از افراد و مسائلی که در آنجا مطرح شده، آورده است.
10 سال پس از 1368 یعنی درست در سال 1378 حوادث کوی دانشگاه و 10 سال بعد از آن يعني در سال 1388 ماجرای موسوم به فتنه رقم می خورد.
نتیجه آنکه، تقریبا در پایان هر دوره چهار ساله که مجلس ها جابجا می شوند و درواقع هر هشت سالی که دو دوره یک رئیس جمهور تمام می شود و فرد بعدی انتخاب می شود، یک جابجایی قدرت اتفاق می افتد.
چرا که بالاخره هر رئیس جمهور حدود 3000 مدیر از وزرا، معاونین و مشاورین استانداران تا سفرا و مجموعه معاونین وزرا و مدیران کل وزرا را جابجا می کند.
بنابراین وقتی برای دو دور چهار ساله، کار یک رئیس جمهور تمام می شود و می خواهد برود و رئیس جمهور دیگری بیاید، یک جابجایی قدرت صورت می گیرد که عموما همراه با یک سری مسائل و التهابات در جامعه است.
در زمان تغيير مجلس ها تغييرات مديريتي معمولا به یک شکل خردتر ديده مي شود و در یک سطح کلان تر، اين تغييرات در جابجایی دولت ها رقم می خورد.
هر 10 سال یکبار برای کشور شرایطی درست کردند تا انتخاب ولي فقيه را زماندار كنند
در هر 10 سال تقریبا یکبار شرایطی برای کشور درست کردند که ناظر به همین مبحث بوده که باتوجه به سخن آن فرد در مجلس خبرگان مطرح شده است؛ یعنی ولایت فقیه هر 10 سال یکبار به رای گذاشته شود و در خبرگان رهبری یا به هر شکل دیگری، انتخاب شود و فقط هم دو بار بتواند شرکت کند.
«خبرگزاری دانشجو»: به نظر شما طرح چنین مبحثی در جلسه خبرگان با وقایع کوی دانشگاه و فتنه 88 چه ارتباطی دارد؟
عباسی: به نظر نمی رسد این سازوکاری که رخ داده اتفاقی باشد؛ یعنی قضیه ای در مجلس خبرگان مطرح شده و دقیقا در هر دوره 10 ساله یک جریان سازی شده است و یکسری اتفاقاتی رخ داده.
کشور در شرایطی که به سختی سعی می کرد مشکلات خود را در فضای تحریم و تهدید حل کند و خود را جلو ببرد و ویرانی ها و خرابی ها را ترمیم كرده و مشکلاتی که در دوره ی قبل از انقلاب پیش آمده بود و نیز عقب ماندگی های مادی و مالی ای که کشور در دوره ی دفاع مقدس پیدا کرد را جبران كند. اين در شرايطي بود كه دقیقا از سال 1359 به بعد کشور در تحریم قرار گرفت.
بنابراین مطرح کردن چنین مسائلی در چنین شرایطی و در چنین امواج چهارساله جابجایی مجلس ها و چهار ساله جابجایی دولت ها و به خصوص هشت ساله جابجایی کل دولت و آمدن یک دولت دیگر و جابجایی قدرت در بخش عظیمی از جابجایی مدیران؛ یعنی دستگاه اجرایی و بعد هم 10 ساله مورد نظرشان در قضایای مسئله رهبری و ولایت فقیه، به نظر اتفاقی نيست.
سناریوی افرادي خاص برای محدود کردن ولی فقیه به مدت 10 سال
چون تا قبل از آنکه این فرد این قضیه را در رسانه ها و فضای سایبر مطرح کند، من این قضیه که چنین اتفاقی در مجلس خبرگان افتاده را نشنیده بودم. اتفاقا چند روز بعد از آنکه دانشجویان این مطلب را به بنده نشان دادند، از برخی دوستان و اندیشمندان حاضر در صحنه فکری کشور، پرسیدم که آیا شما از این ماجرا خبر داشتید و خیلی تعجب کردند و گفتند ما هم بي خبر هستيم.
شواهد حاکی از این است که این قضیه یک سناریو است؛ سناریویی که در صحن خبرگان رهبری آن موقع مطرح شده است که هر 10 سال یکبار ولایت فقیه رای گیری و به اصطلاح طرح موضوع شود؛ لذا به نظر می رسد این سناریو در آن مرحله مطرح و بعدها اجرا شده است.
«خبرگزاری دانشجو»: چقدر در پیشبرد این سناریو توانستند موفق باشند؟
عباسی: هرچند در شکل قانون نبوده و در قانون نیامده بود، اما سعی کردند که اگر نمی شود و نمی توانند آن را در چارچوب قانون مربوط و تغییرات در قانون اساسی و نهایتا در سازوکاری که برای تعیین جانشینی امام راحل(ره) در خبرگان رهبری مدنظر بوده بگنجانند، اما بالاخره آن را با فشار و حرکت های کف خیابانی و گزاره هایی از این دست، چون چانه زنی در بالا و فشار از پايین، در صحنه عملیاتی کنند.
ناظر به یک چنین چارچوب زمانی و اتفاقاتی که افتاده و با توجه به ادعاهایی که عناصر اتاق فکر وقایع 88 بروز دادند، نمی شود این مسئله را دور از ذهن دانست.
چرا فتنه ها در ايران هر 10 سال یکبار رخ می دهد؟!
10 سال پس از 1368 یعنی درست در سال 1378 حوادث کوی دانشگاه و 10 سال بعد از آن يعني در سال 1388 ماجرای موسوم به فتنه رقم می خورد.
نتیجه آنکه، تقریبا در پایان هر دوره چهار ساله که مجلس ها جابجا می شوند و درواقع هر هشت سالی که دو دوره یک رئیس جمهور تمام می شود و فرد بعدی انتخاب می شود، یک جابجایی قدرت اتفاق می افتد.
چرا که بالاخره هر رئیس جمهور حدود 3000 مدیر از وزرا، معاونین و مشاورین استانداران تا سفرا و مجموعه معاونین وزرا و مدیران کل وزرا را جابجا می کند.
بنابراین وقتی برای دو دور چهار ساله، کار یک رئیس جمهور تمام می شود و می خواهد برود و رئیس جمهور دیگری بیاید، یک جابجایی قدرت صورت می گیرد که عموما همراه با یک سری مسائل و التهابات در جامعه است.
در زمان تغيير مجلس ها تغييرات مديريتي معمولا به یک شکل خردتر ديده مي شود و در یک سطح کلان تر، اين تغييرات در جابجایی دولت ها رقم می خورد.
هر 10 سال یکبار برای کشور شرایطی درست کردند تا انتخاب ولي فقيه را زماندار كنند
در هر 10 سال تقریبا یکبار شرایطی برای کشور درست کردند که ناظر به همین مبحث بوده که باتوجه به سخن آن فرد در مجلس خبرگان مطرح شده است؛ یعنی ولایت فقیه هر 10 سال یکبار به رای گذاشته شود و در خبرگان رهبری یا به هر شکل دیگری، انتخاب شود و فقط هم دو بار بتواند شرکت کند.
«خبرگزاری دانشجو»: به نظر شما طرح چنین مبحثی در جلسه خبرگان با وقایع کوی دانشگاه و فتنه 88 چه ارتباطی دارد؟
عباسی: به نظر نمی رسد این سازوکاری که رخ داده اتفاقی باشد؛ یعنی قضیه ای در مجلس خبرگان مطرح شده و دقیقا در هر دوره 10 ساله یک جریان سازی شده است و یکسری اتفاقاتی رخ داده.
کشور در شرایطی که به سختی سعی می کرد مشکلات خود را در فضای تحریم و تهدید حل کند و خود را جلو ببرد و ویرانی ها و خرابی ها را ترمیم كرده و مشکلاتی که در دوره ی قبل از انقلاب پیش آمده بود و نیز عقب ماندگی های مادی و مالی ای که کشور در دوره ی دفاع مقدس پیدا کرد را جبران كند. اين در شرايطي بود كه دقیقا از سال 1359 به بعد کشور در تحریم قرار گرفت.
بنابراین مطرح کردن چنین مسائلی در چنین شرایطی و در چنین امواج چهارساله جابجایی مجلس ها و چهار ساله جابجایی دولت ها و به خصوص هشت ساله جابجایی کل دولت و آمدن یک دولت دیگر و جابجایی قدرت در بخش عظیمی از جابجایی مدیران؛ یعنی دستگاه اجرایی و بعد هم 10 ساله مورد نظرشان در قضایای مسئله رهبری و ولایت فقیه، به نظر اتفاقی نيست.
سناریوی افرادي خاص برای محدود کردن ولی فقیه به مدت 10 سال
چون تا قبل از آنکه این فرد این قضیه را در رسانه ها و فضای سایبر مطرح کند، من این قضیه که چنین اتفاقی در مجلس خبرگان افتاده را نشنیده بودم. اتفاقا چند روز بعد از آنکه دانشجویان این مطلب را به بنده نشان دادند، از برخی دوستان و اندیشمندان حاضر در صحنه فکری کشور، پرسیدم که آیا شما از این ماجرا خبر داشتید و خیلی تعجب کردند و گفتند ما هم بي خبر هستيم.
شواهد حاکی از این است که این قضیه یک سناریو است؛ سناریویی که در صحن خبرگان رهبری آن موقع مطرح شده است که هر 10 سال یکبار ولایت فقیه رای گیری و به اصطلاح طرح موضوع شود؛ لذا به نظر می رسد این سناریو در آن مرحله مطرح و بعدها اجرا شده است.
«خبرگزاری دانشجو»: چقدر در پیشبرد این سناریو توانستند موفق باشند؟
عباسی: هرچند در شکل قانون نبوده و در قانون نیامده بود، اما سعی کردند که اگر نمی شود و نمی توانند آن را در چارچوب قانون مربوط و تغییرات در قانون اساسی و نهایتا در سازوکاری که برای تعیین جانشینی امام راحل(ره) در خبرگان رهبری مدنظر بوده بگنجانند، اما بالاخره آن را با فشار و حرکت های کف خیابانی و گزاره هایی از این دست، چون چانه زنی در بالا و فشار از پايین، در صحنه عملیاتی کنند.
ناظر به یک چنین چارچوب زمانی و اتفاقاتی که افتاده و با توجه به ادعاهایی که عناصر اتاق فکر وقایع 88 بروز دادند، نمی شود این مسئله را دور از ذهن دانست.
چرا فتنه ها در ايران هر 10 سال یکبار رخ می دهد؟!
ما می مانیم با مفهوم کلیدی دو واقعه در دو 10 سال؛ از خواسته حرکت عمدتا دانشجویی و بن مایه ها و جریاناتی که در این قضیه حضور داشته است.
سیر انتخابات ریاست جمهوری 1388، به این وقایع کشید که شبهه انتخاباتی مطرح شد و حق رای دهنده بود که بپرسد رای اش کجاست و سیستم هم باید پاسخ می داد که واقعیت قضیه چیست و حالا باید رای از نو شمرده شود یا موارد دیگر که معمولا مطرح می شود.
کودتا در چارچوب قانون، سازو کاري لو رفته است
اما این نکته که انتخابات را باطل کنید و مواردی از این دست و بعد هم گفته شود که ابطال انتخابات کف خواسته هاست و بعد خواسته های دیگر مطرح شود، الگویی است که در سال های گذشته در کشورهای مختلف پیاده شده بود؛ از انواع انقلاب های رنگی تا انقلاب های موسوم به مخملی و... که البته اینها در واقع کودتا هستند و انقلاب نیستند.
اعمال کردن کودتا در چارچوب های قانونی و عنوان انقلاب بر آن نهادن سازوکار شناخته شده و طرح لورفته ای بود و تن دادن به یکی، موارد بعدی را هم شامل می شد.
این نکته که به این دعوای خانگی که در فضایی آرام قابل حل بود، ماهیتی احساسی بدهند و مردم را به خیابان بکشانند و بعد آرام آرام مطالبات کلیدی تر را مطرح کنند، یک سازوکاري داشت و این قضیه ادامه پیدا کرد و تا دوره اي که دو سه سال از آن گذشته و آرام آرام فضا شفاف می شود، تا مشخص شود که چه اتفاقاتی افتاده است.
سیر انتخابات ریاست جمهوری 1388، به این وقایع کشید که شبهه انتخاباتی مطرح شد و حق رای دهنده بود که بپرسد رای اش کجاست و سیستم هم باید پاسخ می داد که واقعیت قضیه چیست و حالا باید رای از نو شمرده شود یا موارد دیگر که معمولا مطرح می شود.
کودتا در چارچوب قانون، سازو کاري لو رفته است
اما این نکته که انتخابات را باطل کنید و مواردی از این دست و بعد هم گفته شود که ابطال انتخابات کف خواسته هاست و بعد خواسته های دیگر مطرح شود، الگویی است که در سال های گذشته در کشورهای مختلف پیاده شده بود؛ از انواع انقلاب های رنگی تا انقلاب های موسوم به مخملی و... که البته اینها در واقع کودتا هستند و انقلاب نیستند.
اعمال کردن کودتا در چارچوب های قانونی و عنوان انقلاب بر آن نهادن سازوکار شناخته شده و طرح لورفته ای بود و تن دادن به یکی، موارد بعدی را هم شامل می شد.
این نکته که به این دعوای خانگی که در فضایی آرام قابل حل بود، ماهیتی احساسی بدهند و مردم را به خیابان بکشانند و بعد آرام آرام مطالبات کلیدی تر را مطرح کنند، یک سازوکاري داشت و این قضیه ادامه پیدا کرد و تا دوره اي که دو سه سال از آن گذشته و آرام آرام فضا شفاف می شود، تا مشخص شود که چه اتفاقاتی افتاده است.
آنچه در دو دوره 1378، ماجرای کوی دانشگاه و 1388، ماجرای پس از انتخابات ریاست جمهوری به چشم می خورد، شکل گیری یک طیف اجتماعی بخصوص است که همان طیف، مواجهه با آن مسائل را صورت داد.
اگر بخواهیم به ادبیات فلسفی رایج در تفکر مدرن صحبت کنیم، بین تفکر لیبرالی و تفکر مارکسیستی، یک طبقه بورژوا، یعنی یک طیف اجتماعی بخصوص در این قضایا به عنوان معترض وارد صحنه شدند.
«خبرگزاری دانشجو»: ماجرای کوی دانشگاه در سال 1379 در چه فضایی رخ داد؟
عباسی: بخش اصلی و اساسی کار در سال 1378 دانشجویی بود؛ اما در راستای سیاست ها و مطامع بورژوایی وارد صحنه شدند در حقیقت آوانگارد و پیشانی کار، دانشجویی بود.
کوی دانشگاه تهران و مسائلی که در آن مطرح شد، ظاهرا ماهیتی دانشجویی داشت.
در جریان این ماجرا آقایی به نام سعید امامی مورد اتهام واقع شده و دستگیر می شود؛ وی از عناصری مي باشد که در قتل های زنجیره ای درگیر بوده است. این فرد درواقع با تکنیک ها و شیوه های عملیات روانی، دیونمایی می شود.
وقتی در یک مرحله کسی دیونمایی شود و چارچوب هایی این چنینی درموردش مطرح شود، هر آنچه که در دوره های قبلی و مدیریتی اش به او منتسب بوده، منفی تلقی می شود.
از این رو سندی با طبقه بندی محرمانه در اسناد وزارت اطلاعات مبنی بر اینکه هنگامی که این فرد در وزارت اطلاعات، معاون امنیت بوده است و به مسئله آنچه در مطبوعات می آمد، اعتراض داشته است تنظیم می شود؛ غافل از اینکه در وظایف قانونی وزارت اطلاعات، کنکاش ها، بررسی ها، هشدارها و علائمی این چنینی یک دستورالعمل است.
کمااینکه در وزارت بهداشت و درمان نيز وقتی درخصوص تغذیه مردم و آنچه در اغذیه فروشی ها و رستوران ها می گذرد، بررسی می شود، هشدار هایی را اعلام می کنند، که منظور از آن، مخالفت وزارت بهداشت با اصل تغذیه نیست؛ بلکه آنها با نمونه گیری هایی که مطابق استانداردها و قواعد مربوط انجام می دهند، درمورد برخی از محصولات و شیوه های کاري که فاسد هستند و مشکلات بهداشتی دارند، هشدار می دهند و ضابط دستگاه قضایی می شوند و دستگاه قضا با هشدار آنجا را پلمپ می کند.
محصولات فرهنگی نیز که برای روح مردم مطرح می شوند، اگر از یک مدار و چارچوب معین گذشت و دستگاه فرهنگی مربوط برخورد لازم را انجام نداد، اين وظیفه وزارت اطلاعات است که وارد عمل شود؛ از این رو نتیجه طبیعی اش این شد که سندی را افشا کردند.
در دوران اصلاحات هر روز 6 شبهه عقيدتي داشتيم
طبق بررسی که در سال 1381 انجام داده و در رسانه ها منتشر کردیم، در این دوره متوسط در هر روز شش شبهه در حوزه مسائل دینی مطرح می شد که در تاریخ شبهات در دوره هزار ساله گذشته، بی سابقه بود؛ شاید در گذشته هرچند سال یکبار یک چنین شبهه ای مطرح می شد و عناصر فکری حوزوی و دینی ملزم بودند همه را با حوصله پاسخ دهند.
در بازه های زمانی که هر شش- هفت سال، 10 سال، 20 سال، 50 سال یک شبه در مباحث کلامی، فکری، فقهی، فلسفی و... مطرح می شد، حالا کار به جایی می رسد که هر روز متوسط شش شبهه مطرح می شود.
در یک دوره يك- دو ساله ای آقای رسایی در قم نمونه هایی از اینها را در دو جلد کتاب نوشت؛ بدین صورت که عین جمله شبهات فقهی، فلسفی، کلامی و... را در ستون های کوچک با ذکر نام، شماره و نویسنده روزنامه نوشت.
آن شبهات در یک فضای فکری و نظری و مباحث طلبگی نبودند، بلکه مواجهه و محاجه با اعتقادات دینی مردم بودند.
درست در چنین شرایطی - سال ها بعد از قضیه منتشر شدن نامه سعید امامی که هنوز این جو در روزنامه ها ادامه داشت- نامه ای در «روزنامه سلام» منتشر شد که سعید امامی دستورالعمل مواجهه با روزنامه ها را صادر کرد.
این اتفاق در آن دوره افتاد و روزنامه سلام در صفحه اولش آن را چاپ کرد و این روزنامه به دادگاه مطبوعات احضار شد.
«خبرگزاری دانشجو»: منتشر شدن یک سند محرمانه دولتی نشان از ناکارآمدی سیستم اطلاعاتی بود یا اینکه یک سیاستی در پی آن بود؟
عباسی: به دلیل سازوکاری که درمورد اسناد طبقه بندی دار هست، این اسناد از نظر استاندارد جهانی به پنج دسته تقسیم بندی می شوند: طبقه عادی که انعکاسش مشکلی ندارد؛ طبقه دوم، محرمانه؛ طبقه سوم، خیلی محرمانه؛ طبقه چهارم، سری و طبقه پنجم، به کلی سری.
سوای اسناد عادی که انعکاسش هیچ مشکلی ندارد، آن چهار دسته دیگر برایشان این قانون وجود دارد که اگر کسی آنها را افشا کند و در معرض کسانی که نباید قرار دهد، مجرم است.
فضاسازی رسانه ای و عوام فریبی با چاپ سند محرمانه دولتی در روزنامه سلام
دولتی که با شعار قانونگرایی سرکار آمده بود، در یک اقدام غیرقانونی، سندی را از دستگاه های دولتی در اختیار روزنامه ها قرار داد و روزنامه سلام آن را در صفحه اولش چاپ کرد، تا فضاسازی و عوام فریبی کند.
این سند، منتشر شد و در دادگاه مطبوعات محکوم شد و در نتیجه آن، روزنامه سلام توقیف شد.
همه اینها، در روال قانونی اتفاق افتاد و در دفاع از این مسئله روزنامه به شکلی غیرقانونی، گروهی در خیابان امیرآباد روبروی کوی دانشگاه تهران، تجمع کرده و تاسیسات و تجهیزات بخصوص ایستگاه های محل تردد اتوبوس ها را به آتش کشیدند.
گروه اندکی جمع شدند، خیابان را بستند و درگیری را شروع کردند؛ پلیس هم به صحنه آمد و درگیری صورت داد ولی حساب شده یا غیرحساب شده، برنامه طوری بود که برخی خط قرمزهای را از بین بردند که پلیس را عصبی و درگیر ماجرا کنند.
تجمع اعتراضی کوی دانشگاه 3 ساعته تمام بنیان هاي اعتقادی را درنوردید
سرعت تبدیل شدن این درگیری از یک تجمع اعتراضی عادی به یک نزاع کلیدی و یک مسئله حاد سیاسی، تا جایی است که در کمتر از 2-3 ساعت شعارها، تمام بنیان های فکری اعتقادی و کلی را در نوردید؛ به نحوی که فضا کاملا برای سیستم انتظامی که برای آرام کردن قضایا آمده بود، احساسی شد و معترضین نیز از همه خطوط قرمز با شعارهایشان عبور کردند.
نتیجه طبیعی این شد که مواجهه صورت گرفت، فضا احساسی شد و گروهی از مردم که شاهد این رفتارها بودند، ناراحت شدند.
پلیس غیر قانونی وارد ماجرای کوی دانشگاه شد/ فضا طراحي شده بود که در هر صورت پلیس بازنده باشد
این دو دسته مسئله، موجب شد که پلیس آنها را تعقیب کند؛ آن زمان آگاهی نسبی از چارچوب های قانونی وجود نداشت و از طرفی چارچوب قانونی ای هم نبود که براساس آن مشخص شود آیا سیستم پلیس اجازه دارد به دنبال دانشجویان وارد کوی دانشگاه شود یا نه؟!
یا اینکه آیا کوی دانشگاه هم حریمی همچون حریم دانشگاه دارد؟ آیا اصلا در مورد خود دانشگاه امکان ورود سیستم پلیس وجود دراد یا نه و اگر جرمی واقع شد، طیف جرم در چه طبقه بندی قرار می گیرد؟ چه نهادهایی در خود دانشگاه و مجموعه انظباطی دانشگاه هست که می توانند برخورد کنند؟ هیچکدام اینها روشن نبود!
پلیس هم در مواجهه با یک اقدام غیرقانونی و قانون شکنانه در صحنه آمده بود؛ منتها فضا طوری طراحی شده بود که درهرصورت سیستم انتظامی بازنده صحنه بود.
«خبرگزاری دانشجو»: چرا در این ماجرا پلیس بازنده صحنه بود؟
عباسی: به این معنا که اگر برخورد نمی کرد و مواجهه صورت نمي گرفت یک گروه غیرقانونی بدون مجوز تجمعی صورت داده بود، خیابانی را بسته بود، از دیگران سلب آرامش کرده و فضا را در انتهای هفته (پنج شنبه-جمعه) طوری رقم زده بود تا بتواند سلب آرامش کند و آن هم در مقطعی که دانشگاه ها درگیر مسائل امتحانات هستند و دانشجو به آرامش نیاز دارد؛ چراکه در این تجمعات درصد محدودی از دانشجویان آمده و این اتفاقات را رقم زده بودند و اگر نیروی انتظامی مواجهه نمی کرد، متهم می شد و بی انظباطی که پیش آمده و خیابان را به هم ریخته بود، تسری پیدا می کرد و نیروی انتظامی محکوم بود که چرا جلوی شان را نگرفت.
اگر نیروی انتظامی برخورد می کرد، كه این گونه هم شد، فضا را احساسی کردند و خط قرمزها را درنوردیدند.
البته نیروی انتظامی نیز تا حدودی مواجهه كرد و از جایی به بعد که برخورد احساسی شد، یک نتیجه کلیدی به اینها داد آن هم اینکه نیروی انتظامی را متهم به برخورد کنند؛ درحالی که قضایای ماقبل کار دیده نشد و از اینجا به بعد قضیه مورد بررسی قرار گرفت.
صحنه وقايع 18 تير به قربانی نیاز داشت/ قبل از 18 تير وزرات اطلاعات، شورای نگهبان و فرمانده سپاه تخریب شده بودند
صحنه به قربانی نیاز داشت و در صحنه قبلی مقوله وزارت اطلاعات بود که بهانه ای را تراشیده بودند تحت عنوان مسئله قتل های زنجیره ای و اشتباه و عمل خلاف قانون تعدادی از اعضای وزارت اطلاعات را به همه وزارت اطلاعات تسری دادند و آن وزارتخانه را بشدت تخریب کردند.
قبل از آن قضایا، شورای نگهبان و همچنین رئیس سازمان صداوسیما را تخریب كردند و فرمانده کل سپاه را نیز در مورد یکی از سخنرانی هایش به شدت مورد هجوم قرار دادند.
اگر بخواهیم به ادبیات فلسفی رایج در تفکر مدرن صحبت کنیم، بین تفکر لیبرالی و تفکر مارکسیستی، یک طبقه بورژوا، یعنی یک طیف اجتماعی بخصوص در این قضایا به عنوان معترض وارد صحنه شدند.
«خبرگزاری دانشجو»: ماجرای کوی دانشگاه در سال 1379 در چه فضایی رخ داد؟
عباسی: بخش اصلی و اساسی کار در سال 1378 دانشجویی بود؛ اما در راستای سیاست ها و مطامع بورژوایی وارد صحنه شدند در حقیقت آوانگارد و پیشانی کار، دانشجویی بود.
کوی دانشگاه تهران و مسائلی که در آن مطرح شد، ظاهرا ماهیتی دانشجویی داشت.
در جریان این ماجرا آقایی به نام سعید امامی مورد اتهام واقع شده و دستگیر می شود؛ وی از عناصری مي باشد که در قتل های زنجیره ای درگیر بوده است. این فرد درواقع با تکنیک ها و شیوه های عملیات روانی، دیونمایی می شود.
وقتی در یک مرحله کسی دیونمایی شود و چارچوب هایی این چنینی درموردش مطرح شود، هر آنچه که در دوره های قبلی و مدیریتی اش به او منتسب بوده، منفی تلقی می شود.
از این رو سندی با طبقه بندی محرمانه در اسناد وزارت اطلاعات مبنی بر اینکه هنگامی که این فرد در وزارت اطلاعات، معاون امنیت بوده است و به مسئله آنچه در مطبوعات می آمد، اعتراض داشته است تنظیم می شود؛ غافل از اینکه در وظایف قانونی وزارت اطلاعات، کنکاش ها، بررسی ها، هشدارها و علائمی این چنینی یک دستورالعمل است.
کمااینکه در وزارت بهداشت و درمان نيز وقتی درخصوص تغذیه مردم و آنچه در اغذیه فروشی ها و رستوران ها می گذرد، بررسی می شود، هشدار هایی را اعلام می کنند، که منظور از آن، مخالفت وزارت بهداشت با اصل تغذیه نیست؛ بلکه آنها با نمونه گیری هایی که مطابق استانداردها و قواعد مربوط انجام می دهند، درمورد برخی از محصولات و شیوه های کاري که فاسد هستند و مشکلات بهداشتی دارند، هشدار می دهند و ضابط دستگاه قضایی می شوند و دستگاه قضا با هشدار آنجا را پلمپ می کند.
محصولات فرهنگی نیز که برای روح مردم مطرح می شوند، اگر از یک مدار و چارچوب معین گذشت و دستگاه فرهنگی مربوط برخورد لازم را انجام نداد، اين وظیفه وزارت اطلاعات است که وارد عمل شود؛ از این رو نتیجه طبیعی اش این شد که سندی را افشا کردند.
در دوران اصلاحات هر روز 6 شبهه عقيدتي داشتيم
طبق بررسی که در سال 1381 انجام داده و در رسانه ها منتشر کردیم، در این دوره متوسط در هر روز شش شبهه در حوزه مسائل دینی مطرح می شد که در تاریخ شبهات در دوره هزار ساله گذشته، بی سابقه بود؛ شاید در گذشته هرچند سال یکبار یک چنین شبهه ای مطرح می شد و عناصر فکری حوزوی و دینی ملزم بودند همه را با حوصله پاسخ دهند.
در بازه های زمانی که هر شش- هفت سال، 10 سال، 20 سال، 50 سال یک شبه در مباحث کلامی، فکری، فقهی، فلسفی و... مطرح می شد، حالا کار به جایی می رسد که هر روز متوسط شش شبهه مطرح می شود.
در یک دوره يك- دو ساله ای آقای رسایی در قم نمونه هایی از اینها را در دو جلد کتاب نوشت؛ بدین صورت که عین جمله شبهات فقهی، فلسفی، کلامی و... را در ستون های کوچک با ذکر نام، شماره و نویسنده روزنامه نوشت.
آن شبهات در یک فضای فکری و نظری و مباحث طلبگی نبودند، بلکه مواجهه و محاجه با اعتقادات دینی مردم بودند.
درست در چنین شرایطی - سال ها بعد از قضیه منتشر شدن نامه سعید امامی که هنوز این جو در روزنامه ها ادامه داشت- نامه ای در «روزنامه سلام» منتشر شد که سعید امامی دستورالعمل مواجهه با روزنامه ها را صادر کرد.
این اتفاق در آن دوره افتاد و روزنامه سلام در صفحه اولش آن را چاپ کرد و این روزنامه به دادگاه مطبوعات احضار شد.
«خبرگزاری دانشجو»: منتشر شدن یک سند محرمانه دولتی نشان از ناکارآمدی سیستم اطلاعاتی بود یا اینکه یک سیاستی در پی آن بود؟
عباسی: به دلیل سازوکاری که درمورد اسناد طبقه بندی دار هست، این اسناد از نظر استاندارد جهانی به پنج دسته تقسیم بندی می شوند: طبقه عادی که انعکاسش مشکلی ندارد؛ طبقه دوم، محرمانه؛ طبقه سوم، خیلی محرمانه؛ طبقه چهارم، سری و طبقه پنجم، به کلی سری.
سوای اسناد عادی که انعکاسش هیچ مشکلی ندارد، آن چهار دسته دیگر برایشان این قانون وجود دارد که اگر کسی آنها را افشا کند و در معرض کسانی که نباید قرار دهد، مجرم است.
فضاسازی رسانه ای و عوام فریبی با چاپ سند محرمانه دولتی در روزنامه سلام
دولتی که با شعار قانونگرایی سرکار آمده بود، در یک اقدام غیرقانونی، سندی را از دستگاه های دولتی در اختیار روزنامه ها قرار داد و روزنامه سلام آن را در صفحه اولش چاپ کرد، تا فضاسازی و عوام فریبی کند.
این سند، منتشر شد و در دادگاه مطبوعات محکوم شد و در نتیجه آن، روزنامه سلام توقیف شد.
همه اینها، در روال قانونی اتفاق افتاد و در دفاع از این مسئله روزنامه به شکلی غیرقانونی، گروهی در خیابان امیرآباد روبروی کوی دانشگاه تهران، تجمع کرده و تاسیسات و تجهیزات بخصوص ایستگاه های محل تردد اتوبوس ها را به آتش کشیدند.
گروه اندکی جمع شدند، خیابان را بستند و درگیری را شروع کردند؛ پلیس هم به صحنه آمد و درگیری صورت داد ولی حساب شده یا غیرحساب شده، برنامه طوری بود که برخی خط قرمزهای را از بین بردند که پلیس را عصبی و درگیر ماجرا کنند.
تجمع اعتراضی کوی دانشگاه 3 ساعته تمام بنیان هاي اعتقادی را درنوردید
سرعت تبدیل شدن این درگیری از یک تجمع اعتراضی عادی به یک نزاع کلیدی و یک مسئله حاد سیاسی، تا جایی است که در کمتر از 2-3 ساعت شعارها، تمام بنیان های فکری اعتقادی و کلی را در نوردید؛ به نحوی که فضا کاملا برای سیستم انتظامی که برای آرام کردن قضایا آمده بود، احساسی شد و معترضین نیز از همه خطوط قرمز با شعارهایشان عبور کردند.
نتیجه طبیعی این شد که مواجهه صورت گرفت، فضا احساسی شد و گروهی از مردم که شاهد این رفتارها بودند، ناراحت شدند.
پلیس غیر قانونی وارد ماجرای کوی دانشگاه شد/ فضا طراحي شده بود که در هر صورت پلیس بازنده باشد
این دو دسته مسئله، موجب شد که پلیس آنها را تعقیب کند؛ آن زمان آگاهی نسبی از چارچوب های قانونی وجود نداشت و از طرفی چارچوب قانونی ای هم نبود که براساس آن مشخص شود آیا سیستم پلیس اجازه دارد به دنبال دانشجویان وارد کوی دانشگاه شود یا نه؟!
یا اینکه آیا کوی دانشگاه هم حریمی همچون حریم دانشگاه دارد؟ آیا اصلا در مورد خود دانشگاه امکان ورود سیستم پلیس وجود دراد یا نه و اگر جرمی واقع شد، طیف جرم در چه طبقه بندی قرار می گیرد؟ چه نهادهایی در خود دانشگاه و مجموعه انظباطی دانشگاه هست که می توانند برخورد کنند؟ هیچکدام اینها روشن نبود!
پلیس هم در مواجهه با یک اقدام غیرقانونی و قانون شکنانه در صحنه آمده بود؛ منتها فضا طوری طراحی شده بود که درهرصورت سیستم انتظامی بازنده صحنه بود.
«خبرگزاری دانشجو»: چرا در این ماجرا پلیس بازنده صحنه بود؟
عباسی: به این معنا که اگر برخورد نمی کرد و مواجهه صورت نمي گرفت یک گروه غیرقانونی بدون مجوز تجمعی صورت داده بود، خیابانی را بسته بود، از دیگران سلب آرامش کرده و فضا را در انتهای هفته (پنج شنبه-جمعه) طوری رقم زده بود تا بتواند سلب آرامش کند و آن هم در مقطعی که دانشگاه ها درگیر مسائل امتحانات هستند و دانشجو به آرامش نیاز دارد؛ چراکه در این تجمعات درصد محدودی از دانشجویان آمده و این اتفاقات را رقم زده بودند و اگر نیروی انتظامی مواجهه نمی کرد، متهم می شد و بی انظباطی که پیش آمده و خیابان را به هم ریخته بود، تسری پیدا می کرد و نیروی انتظامی محکوم بود که چرا جلوی شان را نگرفت.
اگر نیروی انتظامی برخورد می کرد، كه این گونه هم شد، فضا را احساسی کردند و خط قرمزها را درنوردیدند.
البته نیروی انتظامی نیز تا حدودی مواجهه كرد و از جایی به بعد که برخورد احساسی شد، یک نتیجه کلیدی به اینها داد آن هم اینکه نیروی انتظامی را متهم به برخورد کنند؛ درحالی که قضایای ماقبل کار دیده نشد و از اینجا به بعد قضیه مورد بررسی قرار گرفت.
صحنه وقايع 18 تير به قربانی نیاز داشت/ قبل از 18 تير وزرات اطلاعات، شورای نگهبان و فرمانده سپاه تخریب شده بودند
صحنه به قربانی نیاز داشت و در صحنه قبلی مقوله وزارت اطلاعات بود که بهانه ای را تراشیده بودند تحت عنوان مسئله قتل های زنجیره ای و اشتباه و عمل خلاف قانون تعدادی از اعضای وزارت اطلاعات را به همه وزارت اطلاعات تسری دادند و آن وزارتخانه را بشدت تخریب کردند.
قبل از آن قضایا، شورای نگهبان و همچنین رئیس سازمان صداوسیما را تخریب كردند و فرمانده کل سپاه را نیز در مورد یکی از سخنرانی هایش به شدت مورد هجوم قرار دادند.
تحقق طرح حجاریان با عنوان فتح سنگر به سنگر خاکریزها در درون نظام
درواقع اصطلاحی که حجاریان گفته بود، یعنی فتح سنگر به سنگر خاکریزها در دورن نظام را بدین شکل صورت می دادند.
هر کدام از سنگرها را بشدت تخریب می کردند، بی حیثیتشان می کردند، از چنگ حکومت درمی آوردند، در دست خودشان می گرفتند و امکان واکنش را نیز از آنها سلب می کردند.
اینها مجلس پنجم، شورای نگهبان، سازمان صداوسیما، سپاه، وزارت اطلاعات و در این مرحله هم نیروی انتظامی را مورد هدف قرار دادند.
«خبرگزاری دانشجو»: چگونه به اجرای این نمایش اقدام می کردند؟
عباسی: یک خطا در جایی یا یک اتفاق محدود را می گرفتند و آن را بسط می دادند تا آنجا که برای واقعه ای که در یک نقطه از تهران رخ داده و به همه تهران هم مربوط نبود - نقطه ای در مرکز تهران، در خیابان امیرآباد - و باید یک منطقه انتظامی واکنش نشان مي داد نه اينكه کلیت استانداری و فرمانداری تهران درگیر مي شد، حتی ستاد تامین استان را درگیر می کردند؛ یک موضوع خردی که می شد پاسخش را داد و آن را جمع کرد، اما آنها با آن چه کردند؟!
«خبرگزاری دانشجو»: بعد از وقوع این ماجرا دستگاه های امنیتی چگونه وارد عمل شدند؟
دولت اصلاحات موضوع كوي دانشگاه را امنيتي كرد
عباسی: شورای عالی امنیت ملی، جلسه ای برای آن تشکیل داد! که آن موقع این اعتراض به رئیس جمهور وقت، آقای خاتمی مطرح شده بود مبني بر اينکه اگر یک گوشه از کشور جدایی طلبی کند، شما در کدام شورا مطرحش می کنید؟!
شما که یک موضوع ساده از منطقه ای محدود در تهران را مسئله امنیت ملی می کنید، اگر درگیر جنگ منطقه ای و بین المللی شویم، می خواهید در کدام شورا مطرحش کنید؟!
طرح خاتمي براي حذف ناجا از صحنه 18 تير
صبح فردا، آقای خاتمی هشت نفر از وزرا را به دیدار رهبری فرستاد، تا طرح حذف فرمانده نیروی انتظامی را مطرح کنند! بدون آنکه فرمانده نیروی انتظامی اصلا درگیر قضیه باشد.
در نظام سلسله مراتبی، یک فرمانده معین یعنی فرمانده تهران درگیر بوده است، که آن هم مسئول نبوده و فرمانده یک منطقه جزئی تهران، مسئولیت داشته است؛ با همین سازوکاری که شما در سال 1388 در انتخابات ریاست جمهوری دیدید، که شبهه خود را در صحت انتخابات به همه چیز تسری دادند و گفتند انتخابات بلکل باید باطل شود و این کف مطالبات است.
بعد از ابطال انتخابات، آنها به دنبال آن بودند تا در موقعیتی بتوانند گروهی از مردم را که نسبت به انتخابات شبهه دارند، به صحنه بیاورند و نگه دارند تا بعد از آن مطالبات دیگری را مدنظر داشته و مطرح کنند.
مطالبات حداکثری که برمی گردد به آنچه در طول سال های گذشته، دستگاه دیپلماسی عمومی ایالات متحده و بی بی سی انگلیس مطرح کرده است.
افرادی چون فائزه هاشمی و تاج زاده بر آتش فتنه کوی دانشگاه دمیدند
این مسئله که آن موقع آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور، موضوع را به شورای عالی امنیت ملی برد، هشت وزیر خدمت رهبری برای عزل فرمانده نیروی انتظامی فرستاد، بعد هم میدان داری کار توسط معاونت سیاسی وزارت کشور یعنی آقای تاج زاده صورت گرفت تا موضوع را گرم نگه دارند و افرادی از خانم فائزه هاشمی تا شخص وزیر کشور و افراد دیگری به کوی دانشگاه اعزام شدند تا مدام به آتش قضیه بدمند و بجای آرام کردن فضا، تحریک کنند، تا دیگرانی که در محوطه دانشگاه در تجمع صورت گرفته شرکت کردند و امروز شناخته شده اند، ماجرای کوی دانشگاه را رقم زد.
ماجرای کسانی مثل علی افشاری که فضا را به شکلی رقم زدند که یازده نفر در کوی دانشگاه کشته شدند و همه اعضاي دفتر لباس مشکی پوشیدند.
در آن مصاحبه های اولیه علی افشاری می بینید که تمام افراد دفتر تحکیم وحدت لباس مشکی پوشیدند.
اینها وقتی که کار از کوی دانشگاه در روزهای بعد به خود دانشگاه کشید، در روز یکشنبه موکت های نماز جمعه را که در آنجا جمع بود، آتش زدند و از فضای آن استفاده کردند و خیابان های اطراف کوی را در کنترل گرفتند، اول مردم را احساسی کردند.
مردم را با اين دروغ كه دانشجويان را كشته اند به خيابان كشاندند
«خبرگزاری دانشجو»: مردم چرا در آن مرحله اینگونه در صحنه آمدند؟
عباسی: فرض بر این بود که یازده نفر از دانشجویان کشته شده اند، می گفتند از طبقات بالا آنها را به پائین انداخته اند! بعدها این تعداد 9 نفر شد! اسم هایی که برده شده بود به عنوان کشته شده ها، افرادی بودند که درسشان تمام شده بود و یا امتحاناتشان تمام شده بود و یا اینکه بین چند امتحان که فرصت زیادی بود، در تعطیلات آخر هفته به شهرستان رفته بودند.
آنها از شهرستان ها با برخی نشریات و خبرگزاری ها تماس گرفتند، که زنده اند و به شهرهایشان رفته اند.
یازده نفر روزِ جمعه، تا شنبه به 9 نفر رسید و تا آخر شنبه، هفت نفر شد! و در روز یکشنبه پنج نفر شد! تا روز دوشنبه و سه شنبه، که آن راهپیمایی عظیم از طرف مردم برای خنثی کردن آن قضایا صورت گرفت، تنها کشته ای که در صحنه باقی مانده بود، همان عزت ابراهیم نژاد بود.
تنها كشته حادثه 18 تير...
این فرد، دانشجو نبود، بلکه سربازی بود که از پادگان بیرون آمده بود تا دوری بزند.
حوادث کوی دانشگاه، شب جمعه اتفاق افتاد و او شب بعد از کوی دانشگاه؛ یعنی دقیقا شب شنبه، که آنها تجمع کردند، آمده بود تا ببیند چه اتفاقی افتاده و به طرز کاملا مشکوکی کشته شد.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : حسن عباسي, وزير كشور خاتمي, فائزه هاشمي, آتش ۱۸ تير, اتاق فکر, جریان سبز, ,
درواقع اصطلاحی که حجاریان گفته بود، یعنی فتح سنگر به سنگر خاکریزها در دورن نظام را بدین شکل صورت می دادند.
هر کدام از سنگرها را بشدت تخریب می کردند، بی حیثیتشان می کردند، از چنگ حکومت درمی آوردند، در دست خودشان می گرفتند و امکان واکنش را نیز از آنها سلب می کردند.
اینها مجلس پنجم، شورای نگهبان، سازمان صداوسیما، سپاه، وزارت اطلاعات و در این مرحله هم نیروی انتظامی را مورد هدف قرار دادند.
«خبرگزاری دانشجو»: چگونه به اجرای این نمایش اقدام می کردند؟
عباسی: یک خطا در جایی یا یک اتفاق محدود را می گرفتند و آن را بسط می دادند تا آنجا که برای واقعه ای که در یک نقطه از تهران رخ داده و به همه تهران هم مربوط نبود - نقطه ای در مرکز تهران، در خیابان امیرآباد - و باید یک منطقه انتظامی واکنش نشان مي داد نه اينكه کلیت استانداری و فرمانداری تهران درگیر مي شد، حتی ستاد تامین استان را درگیر می کردند؛ یک موضوع خردی که می شد پاسخش را داد و آن را جمع کرد، اما آنها با آن چه کردند؟!
«خبرگزاری دانشجو»: بعد از وقوع این ماجرا دستگاه های امنیتی چگونه وارد عمل شدند؟
دولت اصلاحات موضوع كوي دانشگاه را امنيتي كرد
عباسی: شورای عالی امنیت ملی، جلسه ای برای آن تشکیل داد! که آن موقع این اعتراض به رئیس جمهور وقت، آقای خاتمی مطرح شده بود مبني بر اينکه اگر یک گوشه از کشور جدایی طلبی کند، شما در کدام شورا مطرحش می کنید؟!
شما که یک موضوع ساده از منطقه ای محدود در تهران را مسئله امنیت ملی می کنید، اگر درگیر جنگ منطقه ای و بین المللی شویم، می خواهید در کدام شورا مطرحش کنید؟!
طرح خاتمي براي حذف ناجا از صحنه 18 تير
صبح فردا، آقای خاتمی هشت نفر از وزرا را به دیدار رهبری فرستاد، تا طرح حذف فرمانده نیروی انتظامی را مطرح کنند! بدون آنکه فرمانده نیروی انتظامی اصلا درگیر قضیه باشد.
در نظام سلسله مراتبی، یک فرمانده معین یعنی فرمانده تهران درگیر بوده است، که آن هم مسئول نبوده و فرمانده یک منطقه جزئی تهران، مسئولیت داشته است؛ با همین سازوکاری که شما در سال 1388 در انتخابات ریاست جمهوری دیدید، که شبهه خود را در صحت انتخابات به همه چیز تسری دادند و گفتند انتخابات بلکل باید باطل شود و این کف مطالبات است.
بعد از ابطال انتخابات، آنها به دنبال آن بودند تا در موقعیتی بتوانند گروهی از مردم را که نسبت به انتخابات شبهه دارند، به صحنه بیاورند و نگه دارند تا بعد از آن مطالبات دیگری را مدنظر داشته و مطرح کنند.
مطالبات حداکثری که برمی گردد به آنچه در طول سال های گذشته، دستگاه دیپلماسی عمومی ایالات متحده و بی بی سی انگلیس مطرح کرده است.
افرادی چون فائزه هاشمی و تاج زاده بر آتش فتنه کوی دانشگاه دمیدند
این مسئله که آن موقع آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور، موضوع را به شورای عالی امنیت ملی برد، هشت وزیر خدمت رهبری برای عزل فرمانده نیروی انتظامی فرستاد، بعد هم میدان داری کار توسط معاونت سیاسی وزارت کشور یعنی آقای تاج زاده صورت گرفت تا موضوع را گرم نگه دارند و افرادی از خانم فائزه هاشمی تا شخص وزیر کشور و افراد دیگری به کوی دانشگاه اعزام شدند تا مدام به آتش قضیه بدمند و بجای آرام کردن فضا، تحریک کنند، تا دیگرانی که در محوطه دانشگاه در تجمع صورت گرفته شرکت کردند و امروز شناخته شده اند، ماجرای کوی دانشگاه را رقم زد.
ماجرای کسانی مثل علی افشاری که فضا را به شکلی رقم زدند که یازده نفر در کوی دانشگاه کشته شدند و همه اعضاي دفتر لباس مشکی پوشیدند.
در آن مصاحبه های اولیه علی افشاری می بینید که تمام افراد دفتر تحکیم وحدت لباس مشکی پوشیدند.
اینها وقتی که کار از کوی دانشگاه در روزهای بعد به خود دانشگاه کشید، در روز یکشنبه موکت های نماز جمعه را که در آنجا جمع بود، آتش زدند و از فضای آن استفاده کردند و خیابان های اطراف کوی را در کنترل گرفتند، اول مردم را احساسی کردند.
مردم را با اين دروغ كه دانشجويان را كشته اند به خيابان كشاندند
«خبرگزاری دانشجو»: مردم چرا در آن مرحله اینگونه در صحنه آمدند؟
عباسی: فرض بر این بود که یازده نفر از دانشجویان کشته شده اند، می گفتند از طبقات بالا آنها را به پائین انداخته اند! بعدها این تعداد 9 نفر شد! اسم هایی که برده شده بود به عنوان کشته شده ها، افرادی بودند که درسشان تمام شده بود و یا امتحاناتشان تمام شده بود و یا اینکه بین چند امتحان که فرصت زیادی بود، در تعطیلات آخر هفته به شهرستان رفته بودند.
آنها از شهرستان ها با برخی نشریات و خبرگزاری ها تماس گرفتند، که زنده اند و به شهرهایشان رفته اند.
یازده نفر روزِ جمعه، تا شنبه به 9 نفر رسید و تا آخر شنبه، هفت نفر شد! و در روز یکشنبه پنج نفر شد! تا روز دوشنبه و سه شنبه، که آن راهپیمایی عظیم از طرف مردم برای خنثی کردن آن قضایا صورت گرفت، تنها کشته ای که در صحنه باقی مانده بود، همان عزت ابراهیم نژاد بود.
تنها كشته حادثه 18 تير...
این فرد، دانشجو نبود، بلکه سربازی بود که از پادگان بیرون آمده بود تا دوری بزند.
حوادث کوی دانشگاه، شب جمعه اتفاق افتاد و او شب بعد از کوی دانشگاه؛ یعنی دقیقا شب شنبه، که آنها تجمع کردند، آمده بود تا ببیند چه اتفاقی افتاده و به طرز کاملا مشکوکی کشته شد.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : حسن عباسي, وزير كشور خاتمي, فائزه هاشمي, آتش ۱۸ تير, اتاق فکر, جریان سبز, ,